از آنجا که اکثریت جمعیت مردم برون گرا هستند و یا حداقل رفتارهای آنها میل به برون گرایی دارد؛ بیشتر اشخاص برون گرا (عادی) تلقی میشوند و کودکان درون گرا به اشتباه منزوی خوانده می شوند. این کودکان فقط زودتر از بقیه از معاشرت خسته میشوند و برای حضور مجدد در جمع نیاز به خلوت و استراحت دارند. درونگرا بودن مشکل یا اختلال به حساب نمیرود که کسی قصد تغییر یا درمان آن را داشته باشد.
چرا کودکان درون گرا میشوند؟
این امکان وجود دارد که با پس از بلوغ و رسیدن به سن جوانی درون گرا یا برون گرا بودن فرد تغییر کند اما در اکثر افراد رفتاری ثابت است. از آنجا که بسیاری از افراد از زمان نوزادی علائم درونگرایی و برونگرایی از خود نشان میدهند، میتوان به این نتیجه رسید که که تعیین این اخلاق وابسته به ژنوم فرد است و چیزی است که با آن متولد میشود.
ویژگی های کودکان درون گرا
دنیای درونی عمیقی دارند
کودکان درون گرا هیچوق برای دریافت تایید و حمایت سراغ دیگران نمیآیند. دنیای درونی آنها سرشار از رنگ و زندگی است. کاراکترهای خیالی، کتابها داستان و بازیهای رایانهای آن قدر آنهارا درگیر خود میکند که نیازی به ارتباط با دنیای بیرون حس نمیکنند.
نقاشی کردن، آواز خواندن و فعالیتهای تکنفرهی این چنینی آنها را راضی و خشنود میسازد. بسیاری از هنرمندان جهان درون گرا بوده اند؛ پس تعجب نکنید اگر فرزند درون گرایتان شما را با آثار هنری و یا داستانهای سرگرم کننده غافلگیر کرد.
کنجکاو و آموزش پذیراند
کودکان درون گرا اغلب ساکت اند اما به خاطر پرسیدن سوالهای عمیق مربوط به مسائل زندگی سکوت خود را میشکنند. گاهاً به نظر میرسد که بیشتر از سن خود میفهمند. هنگام گفت و گوی بزرگسالان گوش میدهند و بعدها با نتایج گوش دادن به این بحث ها آن هارا سورپرایز میکنند.
آنها دربارهی چرایی و چگونگی حوادث مختلف سوال میپرسند و گاهی اوقات دانش والدین خود را به چالش میکشند. بعضاً رفتار خود را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهند و خود را نقد میکنند.
ناظران خوبی هستند
هنگامی که دیگر کودکان مشغول بازی و سر و صدا میشوند، این کودکان به آرامی گوشهای می نشینند و دیگران را تماشا میکنند. حرف زدن کمتر و مشاهدهی بیشتر استعداد آنها در تحلیل و بررسی را شکوفا میکند. آنها قبل از اینکه اقدام کنند تماشا میکنندف تفکر میکنند و بعد دست به کار میشوند.
تفاوت های کودکان درون گرا و برون گرا
میتوان گفت بیشتر تفاوتهای افراد برون گرا و درون گرا در کودکان و بزرگسالان یکسان است. منبع انرژی کودکان برون گرا؛ اطرافیان، محیط پیرامون و اتفاقات اطرافشان است. برخلاف برون گرایان، افراد درونگرا انرژی خود را در تنهایی ، خلوت و با وقت گذراندن با خود به دست میآورند. تمرکز کردن روی خود مانند یک باتری بی نهایت برای افراد درونگرا عمل میکند.
ممکن است شما به عنوان پدر/مادر یک کودک درونگرا و یک کودک برونگرا، به هر دو یک کتاب هدیه دهید یا فیلمی پخش کنید تا هر دو کودک شما آن را مشاهده کنند. تفاوتی که بین رفتار کودکان خود مشاهده میکنید ممکن است به این شکل باشد که یکی از آن دو بلافاصله پس از تمام کردن کتاب یا فیلم به سراغ شما بیاید و با هیجان دربارهی احساسات خود صحبت کند.
مطرح کردن هیجانات و صحبت کردن درباره تجربیات نه تنها او را خسته نمیکند؛ بلکه انرژی اورا بیشتر میکند. کودک دیگر ممکن است کمی زمان برای تحلیل دادههای دریافتی و تصمیم گیری برای احساساتش داشته باشد. احتمالاً مطالعهی کتاب برای کودک درونگرای شما تجربهی لذت بخش تری محسوب شده است و از تکرار آن استقبال خواهد کرد.
نحوهی رفتار با کودک درون گرا
اگر والدین کودک را درک کنند و از رفتارهای او حمایت کنند فرزند شادتری خواهند داشت. اصرار به تغییر کودک و همرنگ کردن او با جماعت کمکی نمی کند. والدینی که همواره کودک را به حضور در جمع های پرجمعیت با کودکان ناشناس دعوت میکنند، کودکان خود را عصبی و مضطرب میکنند.
جمع بندی
در این نوشته از موسسه پرستاری اگر با خانواده و دوستانی برون گرا بزرگ شده اید، درک افراد درون گرا برایتان دشوارتر خواهد بود؛ حتی اگر فرزندتان باشد. در مرحلهی اول باید بدانید که افراد و کودکان درون گرا گوشهگیر یا منزوی نیستند؛ تنها دوست دارند زمان خود را با افراد نزدیک تر و تعداد کمتر بگذرانند.